صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)
دلتنگ زیارت...
سلام علی ساکن کربلا……
من از آن روز که در بند تو ام آزادم
همان روز که در حرمت چشم به گنبد دوختم دل در حرمت جا گذاشتم
بین الحرمین را که نه بین دو عشق است
حرمت مگر چقدر بزرگ است که عالم در حسرتش جان می دهد
دل در تب و تاب است تب و تاب می ناب از جرعه جرعه ی آب فرات
از طریق علما که به سوی یار بروی در راه فرات را می بینی ……
غسل زیارت میان آب فرات عجب لذتی دارد
روایت از بزرگان است خاکی و خسته به سویت آیم
خسته و خاکی به سویت رهسپار شدم به وقت رسیدن ناله ام بلند شد آقا از راه رسیدم گدا نمیخواهی……
پناه عالم بی پناه نمیخواهی
یاد کردم از رفیقانی که جاماندند …..
خیلی دلشان تنگ است بی تاب کربلای تو اند
اقای دو عالم الحق که این لقب برازنده ی توست
ما به اقایی و اربابی چون تو مینازیم
دل دوستانم کربلا میخواهد….
نامردی است کربلا یادشان نکنم سوغاتی چفیه و تسبیح برایشان نیاورم …..
اخر مگر دلخوشی شان چیست ؟
دلخوشی جامانده همان عکس بین الحرمین است و سوغاتی هایش
اقاجان حال که از کربلا برگشتیم دل ما هم تنگ شده …..
مگر ما در این دنیا کجا را داریم به غیر از کربلا
چند وقتیست دلتنگیم نگاهمان نمیکنی؟
دل آشوب میشود از دوری حرمت ……
داغ فراق ما را مریض کرد ای طبیب قلوب بیمار به دادمان برس …..
به دادمان برس تا کار از کار نگذشته
خداروشکر در میان این همه بی تابی امام رضا را داریم …..
هردم که دلمان برایت تنگ میشود با صحن گوهرشاد تقسیم اش میکنیم
انگار رو به گنبد امام رضا رو به گنبد توست
سقاخانه ی مشهد میان صحن انقلاب انقلابی در دل به پا میکند به اندازه ی کربلا
السلام علی ساکن کربلا اللهم الرزقنا
نگران محرم هستم ...
امسال لایقم بدان تا برایت عزاداری کنم...
ما بدين در نه پي حشمت و جاه آمده ايم
از بد حادثه اين جا به پناه آمده ايم
التماس دعا